ما ادم ها
یکبار برای همیشه میمیریم
درست همون لحظه
درست همونجا ک بریدیم
تنهایی
میتواند انتخاب باشد
هرگز سزاوار نیست
تنهایی
کشتن آدم ها کاری ندارد
کافیست
عشق را از آنها بگیرید
تا آخرین لحظه درد میکشند
یاد تو
و غصه هایت برای من
جمعه و باران و خاطرات
من به این درد دچارم هر روز
کسی چه میداند
شاید توام شب ها با دلتنگی میخوابی
غصه ی بزرگیست
دوری
بیا بیا
و آنگاه که برمیگردی
مرا چنین خواهی یافت
غمگین ، زخمی
و شاید هم مرده
ببار باران
یادش را ببر
دستم را بگیر
خزانش را ببر
______________________
من آن ابرم که بی تو
خیلی دلش گرفته
هیچ چیز شبیه تو نیست
وهیچ کس بجای تو نیست
و کاش میفهمیدی
هیچ حسی شبیه تو نیست
و این پایان زندگی نیست؟
ای یار ، یار ، یار قدیمی
بی تو نفس تنگی گرفتم
برگرد
خوشحالی ارزویی بود که
نیامده بر لبانم خشکید
دلخوشی هایم
ارزوهایم
رفتند با رفتنت
بی عدالتی تا چقدر
غم تو بیشتر از هرچه ک دارم است
چشم هایم در پی نگاه تو
هر روز کم سو تر میشود
کاش برای یک روزم که شده بیایی
با دسته گلی از مهربانی
قول میدهم به هیچ کجای جهان بر نخورد
هربار جمعه
به تنم لرزه می افتد
که من چطور بدون تو سر کنم
لبریزم از عطر تو
پر از نفس هایت
پر از حرفای تکراری
چه میشود گاهی
منو بیاد.....