بعد از تو شانه هایم خالی شد از پریشانی موهایت
وصدایی که زمزمه میکرد دوستت دارم
من الان تحمل میکنم " روز " هایی را
که "شب" شده برام از کابوس نبودنت
و چه دشوار است از" تو" گذشتن
در کنار انسان هایی که
دوستت دارم هایی که هیچ وقت به "من " نمیدهند .
بی آنکه حتی ذره ای سزاوارش باشی
من تمام مسیر خانه را
هر روز به خیال حضور تو توصیف میکنم
اگر چه من
بی هوای تو
نفس کشیدنم سخت است
ولی بی اراده به سمتش میروم
جایی که فقط
عطر تو در آنجاست