یاد تو
و غصه هایت برای من
جمعه و باران و خاطرات
من به این درد دچارم هر روز
کسی چه میداند
شاید توام شب ها با دلتنگی میخوابی
غصه ی بزرگیست
دوری
بیا بیا
چشم هایم در پی نگاه تو
هر روز کم سو تر میشود
کاش برای یک روزم که شده بیایی
با دسته گلی از مهربانی
قول میدهم به هیچ کجای جهان بر نخورد